بررسی رابطه مسئولیت اجتماعی شرکت و کیفیت سود در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) و کیفیت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1400 تا 1402 انجام شده است. ویژگی متمایز این پژوهش، استفاده از یک شاخص ترکیبی و چندبعدی برای سنجش CSR است که با در نظر گرفتن ابعاد حاکمیت شرکتی، محصول، جامعه، محیط زیست و کارکنان، بهطور خاص برای سازگاری با محیط کسبوکار ایران طراحی شده است. همچنین، کیفیت سود با استفاده از دو معیار اقلام تعهدی غیرعادی و تصمیمات مدیریت اندازهگیری شده است تا دیدگاهی جامع از ارتباط این متغیرها ارائه شود. نمونه آماری شامل 80 شرکت از صنایع مختلف است و دادهها با استفاده از اطلاعات موجود در صورتهای مالی، یادداشتهای همراه و پرسشنامهها جمعآوری و با استفاده از نرمافزارهای Spss16 و Eviews 6 تحلیل شدهاند. یافتههای این تحقیق میتواند به سرمایهگذاران، نهادهای نظارتی و مدیران در ارزیابی عملکرد مالی شرکتها و درک بهتر نقش CSR در ارتقای شفافیت و کیفیت گزارشگری مالی کمک کند. این مطالعه با تلفیق تحقیقات داخلی و خارجی، بهویژه از طریق استفاده از شاخص ترکیبی برای CSR و بررسی کیفیت سود از زوایای گوناگون، گامی نو در این حوزه برداشته است.
طراحی و تبیین مدل ساختاری عوامل موثر بر نوآوری مالی دیجیتالی با رویکرد مدل معادلات ساختاری
هدف این پژوهش طراحی و تبیین مدل ساختاری عوامل مؤثر بر نوآوری مالی دیجیتالی با استفاده از رویکرد مدل معادلات ساختاری است. پژوهش حاضر به صورت آمیخته (کیفی–کمی) و اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، با 18 نفر از خبرگان حوزه مالی و حسابداری با روش گلولهبرفی مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد تا اشباع نظری حاصل شود. دادههای حاصل با استفاده از نظریه داده بنیاد طی مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد و 18 مقوله شناسایی گردید. سپس بر اساس یافتهها، پرسشنامهای با 93 گویه طراحی و روایی و پایایی آن تأیید شد. در بخش کمی، با توزیع پرسشنامه در میان 385 نفر از خبرگان بازار سرمایه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای LISREL و SmartPLS، مدل آزمون شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که برازش مدل مطلوب است و همه شاخصهای برازندگی از حدود قابل قبول فراتر هستند. همچنین ضرایب مسیر استاندارد در تمامی متغیرهای علّی، بستر، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها بیشتر از 0.3 و معناداری آنها بیش از 1.96 بود. این نتایج نشاندهنده معناداری و صحت ساختار مدل پیشنهادی است. مدل طراحیشده بهدرستی ساختار علی نوآوری مالی دیجیتالی را تبیین میکند. یافتهها نشان دادند که سه مقوله «قابلیت پذیرش»، «زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات»، و «سطح سواد و آگاهی دیجیتال» نقش محوری دارند و سایر مؤلفهها در قالب شرایط علّی، بستر، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها در ارتباط با آنها قرار میگیرند.
مدل معادلات ساختاری رفتارهای مخاطره آمیز و ویژگیهای هیات مدیره بر عملکرد بانک با رویکرد مرزی سود در بانکهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری میان ویژگیهای هیأت مدیره، رفتارهای مخاطرهآمیز و عملکرد بانک با استفاده از رویکرد مرزی سود در بانکهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. این مطالعه با رویکرد کمی و روش توصیفی-همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران بانکهای دولتی و خصوصی در شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها از طریق سه ابزار شامل پرسشنامه رفتارهای پرریسک، چکلیست عملکرد بر اساس رویکرد مرزی سود و پرسشنامه ویژگیهای هیأت مدیره جمعآوری شدند. اعتبار و پایایی ابزارها با تحلیل عاملی تأییدی، شاخص AVE، CR و آزمون کولموگروف–اسمیرنف مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) در نرمافزار SmartPLS انجام شد. نتایج نشان داد که ویژگیهای هیأت مدیره تأثیر مستقیم و معناداری بر رفتارهای مخاطرهآمیز و نیز بر عملکرد بانک دارند. همچنین، رفتارهای مخاطرهآمیز بهطور مثبت و معنادار بر عملکرد بانک بر مبنای رویکرد مرزی سود اثرگذار بودند. مقادیر آماره t برای تمام مسیرها فراتر از حد آستانه ۱.۹۶ بود و شاخص برازش کلی مدل برابر با ۰.۶۰۳ گزارش شد که حاکی از برازش قوی مدل نظری است. بر اساس نتایج، ساختار هیأت مدیره نقش مهمی در شکلدهی رفتارهای ریسکپذیر و در نهایت عملکرد بانک ایفا میکند. همچنین، ریسک در صورت مدیریت صحیح میتواند منجر به بهبود عملکرد شود. این پژوهش اهمیت تلفیق حاکمیت شرکتی و تحلیل رفتاری ریسک در چارچوبهای ارزیابی عملکرد بانکها را نشان میدهد.
تأثیر معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته بر بهای تمام شده تسهیلات: نقش تعدیلگری مالکیت دولتی
هدف پژوهش حاضر تأثیر معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته بر بهای تمام شده تسهیلات: نقش تعدیلگری مالکیت دولتیاست. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- همبستگی است. پژوهشگر با استفاده از دادههای ترکیبی 259 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سالهای 1389 تا 1400 و به کمک رگرسیون خطی چندگانه دریافت که معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته بر بهای تمامشده تسهیلات تأثیر مثبت و معنادار دارد. بر اساس فرضیه تونل زنی میتوان استدلال نمود در شرکتهایی که کنترل داخلی ضعیفتری دارند، سهامداران کنترلکننده از معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته بهعنوان راهکاری برای انتقال منابع و ثروت سایر سهامداران اقلیت به خود استفاده نمودهاند. فرضیه دوم پژوهش نشان داد که شرکتهای دولتی اثر میزان معاملات با اشخاص وابسته بر بهای تمامشده تسهیلات را تقویت میکنند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد بهواسطه کنترلهای داخلی ضعیف حاکم بر شرکتهای دولتی، معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته بیشتری شکل میگیرد و مدیران اینگونه شرکتها تلاش میکنند تا منابع دولتی را از طریق معامله با اشخاص وابسته در جهت منافع شخصی و گروهی بکار گیرند. بر این اساس، طبیعی است که در هنگام گزارش این ضعفها (بهصورت بند حسابرسی) ریسک نکول مطالبات بانکها از اینگونه شرکتها افزایش یافته و بهتبع آن اعتباردهندگان و بانکها، بازده بالاتری در ازای اعطای اعتبار به اینگونه شرکتها طلب میکنند.
تحلیل حالت فضا از همگرایی بازار مالی و توسعه اقتصادی در کشور ایران: رهیافت کالمن فیلتر
مطالعه حاضر با استفاده از روش تخمین پارامترها با ضرایب متغیر و رهیافت کالمن فیلتر به تحلیل حالت فضا از همگرایی بازار مالی و توسعه اقتصادی در کشور ایران برای سالهای 1375 تا 1402 میپردازد. نتایج حاصل از تخمین مدل حالت فضا (کالمن فیلتر)، گویای این مطلب میباشد که؛ توسعه مالی، کیفیت حکمرانی، درآمد رانتی، حجم تجارت و اشتغال به ترتیب؛ 6%، 2/0%، 7%، 10% و 3% توسعه اقتصادی را افزایش میدهد. همچنین به ازای یک درصد افزایش در نرخ تورم و نرخ ارز، توسعه اقتصادی به ترتیب؛ 2%، و 7% کاهش مییابد. همچنین پارامترهای برآورد شده مدل حالت-فضا با استفاده از کالمن فیلتر و کشش توسعه اقتصادی نسبت به توسعه مالی در طول دوره مورد بررسی، کمتر از واحد بوده است، بطوریکه در طول سالهای ١٣٧۵ تا 1384، حساسیت مربوطه عدد 0.16 میباشد. در سالهای 1389 تا 1402 کشش توسعه اقتصادی نسبت به توسعه مالی روند نزولی خود را طی میکند. لزوما اجرای فرایند توسعه بازارهای مالی همراه با رشد و آثار مثبت نیست و مستلزم هماهنگی اقتصاد داخلی به لحاظ ساختاری، مقررات اقتصادی، سیاستهای هماهنگ و ثبات اقتصادی میباشد. همچنین با نگاهی به حساسیت توسعه اقتصادی نسبت به درآمدهای رانتی قابل مشاهده است که میانگین حساسیت در طول سالهای مطالعه کمتر از واحد و بشکل تقریبی برابر با ٣ درصد میباشد. بعبارتی با افزایش قیمت نفت در اقتصاد ایران، سرمایهها بجای ورود به بخش تولید و بخشهای دارای ارزش افزوده، صرف واردات شده که بخاطر شرایط رکود-تورمی کشور، برای مقابله با تورم انجام میشود. بنابرین بخش تولید با آسیب جدی روبرو شده و بسیاری از بخشهای تولیدی از چرخه اقتصاد دور شده و سرمایههای موجود در بخش تولید در اقتصاد راکد مانده و به ناچار وارد بازار سیاه و سفته بازی میشوند.
ارتباط بین خوانایی گزارشهای مالی و کیفیت گزارشگری مالی با تأکید بر نقش عدم تقارن اطلاعاتی
اطلاعات به عنوان منبع اصلی تصمیم گیرزی ذینفعان میباشد، هرچه خوانایی اطلاعات و کیفیت آن بیشتر و از طرفی عدم تقارن اطلاعاتی کمتر باشد، در نتیجه تصمیم گیری ذینفع نیز راحت تر خواهد بود. در همین راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین خوانایی گزارشهای مالی و کیفیت گزارشگری مالی با تأکید بر عدم تقارن اطلاعاتی در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1395 - 1401 انجام گرفته است. کیفیت گزارشگری مالی با استفاده از مدل دیچو دیچاو و خوانایی گزارشهای سالانه با استفاده از شاخص فوگ مورد سنجش قرار گرفت. عدم تقارن اطلاعاتی از بعد انتخاب نامطلوب بر مبنای مدل ونکاتش و چیانگ (1986) و خطر اخلاقی بر اساس مدل عبدی گلزار و همکاران (1400) اندازهگیری شد. تحلیل فرضیههای پژوهش با استفاده از اطلاعات 129 شرکت و با بکارگیری تحلیل رگرسیون حداقل مربعات و نرمافزار Stata نسخه 17 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین خوانایی گزارشهای سالانه و کیفیت گزارشگری مالی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. عدم تقارن اطلاعاتی از بعد انتخاب نامطلوب موجب تضعیف رابطه مثبت بین خوانایی گزارشهای مالی و کیفیت گزارشگری مالی میشود. در حالی که انتخاب نامطلوب بر این ارتباط تأثیر معناداری ندارد.
بیش اعتمادی مدیرعامل و پایداری شرکتی در شرکتهای کوچک و متوسط، شواهدی نوین از تحلیل چندکی
ویژگیهای مدیرعامل بهطور قابلتوجهی بر تصمیمات شرکتها در زمینه تأمین مالی، سرمایهگذاری و عملیات تأثیر میگذارد. مدیران عامل با اعتماد بیش از حد، معمولاً تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی میکنند و ریسک پروژهها را دست کم میگیرند. این رفتار میتواند بر تداوم مالی و پایداری شرکتهای کوچک و متوسط تأثیر منفی بگذارد، زیرا این نوع مدیران وجوه خارجی را نسبت به منابع داخلی پرهزینه میدانند و در نتیجه تأمین مالی شرکت خود را محدود میکنند. در این راستا، هدف این مقاله بررسی تأثیر اعتماد بیش از حد مدیریتی بر پایداری شرکتی در شرکتهای کوچک و متوسط است. جهت نیل به این هدف از دو شاخص هزینه سرمایهای و بیشسرمایهگذاری به عنوان شاخصهای بیشاعتمادی استفاده شده است. روش تحقیق بهکاررفته در این مطالعه شامل 132 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در مدت زمان بین سالهای 1396 تا 1402 بوده و از تکنیک رگرسیون چندکی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که بین این شاخصها و پایداری شرکتی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، افزایش بیشاعتمادی مدیران عامل، منجر به تصمیمات مالی نامطلوبی میشود که در نتیجه تأثیر منفی بر پایداری شرکتی دارد. یافتههای این تحقیق به تأثیرات منفی و پیچیده بیشاعتمادی بر عملکرد و پایداری شرکتها تأکید میکند و به مدیران و تصمیمگیرندگان توصیه میکند که در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری و مالی، واقعبینی و احتیاط را در نظر داشته باشند.
مدلسازی تأثیرات دیجیتالیشدن بر کارایی مالی بانکها: یک تحلیل دادهمحور
دیجیتالیشدن فرآیندهای بانکی تأثیر بسزایی بر عملکرد مالی و بهرهوری بانکها داشته است. این پژوهش به بررسی تأثیرات دیجیتالیشدن بر کارایی مالی بانکها پرداخته و از روشهای تحلیل دادهمحور برای مدلسازی این اثرات استفاده کرده است. دادههای مالی ۳۰ بانک از کشورهای مختلف طی دوره ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۴ جمعآوری شده و با استفاده از مدلهای پانلی پویا و تحلیل پوششی دادهها (DEA) بررسی شدهاند. نتایج نشان داد که دیجیتالیشدن با افزایش سرعت پردازش دادهها، کاهش هزینههای عملیاتی و بهبود تجربه مشتری، تأثیر مثبتی بر کارایی مالی بانکها دارد. همچنین، مشاهده شد که بانکهایی که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در فرآیندهای مالی خود استفاده میکنند، عملکرد بهتری نسبت به سایر بانکها دارند. با این حال، چالشهایی نظیر هزینههای بالای سرمایهگذاری اولیه، ریسکهای امنیت سایبری و مقاومت سازمانی در برابر تغییرات فناورانه از جمله موانع اصلی پیادهسازی کامل این فناوریها هستند. این پژوهش پیشنهادهایی برای سیاستگذاران و مدیران بانکها جهت بهینهسازی استراتژیهای دیجیتالیشدن ارائه میدهد.
دربارهی مجله
نشریه حسابداری، امور مالی و هوش محاسباتی یک نشریه علمی با دسترسی آزاد است که به پژوهشهای پیشرفته در تقاطع حسابداری، اقتصاد و هوش محاسباتی اختصاص دارد. این نشریه بستری پویا برای محققان دانشگاهی، حرفهایهای صنعت و سیاستگذاران فراهم میکند تا جدیدترین پیشرفتها، مطالعات تجربی، پیشرفتهای نظری و کاربردهای ابزارهای محاسباتی را در حل مسائل پیچیده حسابداری و اقتصادی به اشتراک بگذارند. تعهد ما به پیشبرد نوآوری در موضوعات گسترده نشریه، پژوهشهای میانرشتهای را که شکافهای موجود بین اقتصاد، حسابداری و هوش محاسباتی را پر میکند، تشویق میکند.
ما بر این باوریم که آینده حسابداری و اقتصاد در همافزایی هوش مصنوعی (AI)، یادگیری ماشین (ML) و سایر روشهای محاسباتی نهفته است که میتوانند دقت، کارایی و قدرت پیشبینی مدلهای مالی و فرآیندهای تصمیمگیری را ارتقا دهند. این نشریه از مقالاتی که به پیشرفتهای نظری، ارائه بینشهای کاربردی یا مطالعات موردی که قدرت هوش محاسباتی در تحول اقتصاد مالی را نشان میدهند، استقبال میکند.
اطلاعیه #1
درباره مجله حسابداری، امور مالی و هوش محاسباتی
- صاحب امتیاز: مؤسسه پژوهشی اقتصاد و مدیریت نواندیشان فردا
- وضعیت چاپ: الکترونیکی
- دوره چاپ: فصلنامه
- زبان مجله: فارسی همراه با خلاصه مبسوط انگلیسی
- نوع مجله: علمی پژوهشی
- دسترسی به مقالات: رایگان
- نوع داوری: دوسو ناشناس (حداقل دو داور)
- مدت زمان بررسی اولیه: 3 الی 5 هفته
- زمان داوری: 1 تا 3 ماه
- هزینه داوری: ندارد
- رتبه ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 1402: رتبه ب
- ایمیل مجله: jafci2023@gmail.com
داشتن شناساگر ارکید برای تمامی نویسندگان الزامی است. برای دریافت اینجا (https://orcid.org/register) ثبت نام کنید.(راهنمای دریافت شناساگر ارکید).
تمامی مقالات ارسالی به این مجله قبل از ورود به فرآیند داوری از طریق نرم افزارهای مشابهت یاب «سمیم نور» بررسی خواهند شد.